یا ابا عبداله(ع)

بی تو هوای خیمه ی ما سرد می شود

رنگ رُخ سه ساله ی من زرد می شود

خورشید انعکاس وجود نجیب توست

این دایره نباشی اگر سرد می شود

این حلقه های گریه ی سردرگم و غریب

زنجیر آهنی و پر از درد می شود

دامان کودکانه ی یک دختر نجیب

بی تو اسیر آتش نامرد می شود

بر گِرد توست گردش سیاره ی زمین

هر جاذبه بدون تو ولگرد می شود

رفتی و روز روشن ما در مسیر شام

دنبال صبح ِ روی تو شبگرد می شود

سروده رضا جعفری

یا اباعبداله(ع)

تا ابد جلوه گه حقّ و حقیقت سر ِ تست
معنى مکتب تفویض ، على کبر تست
اى حسینى که تویى مظهر آیات خداى
این صفت از پدر و جدّ تو در جوهر تست
 
درس آزادگى عبّاس به عالم آموخت
زآن که شد مست از آن باده که در ساغر تست
 
طفل شش ماهه تبسّم نکند ، پس چه کند ؟!
آن که بر مرگ زند خنده على اصغر تست
اى که در کرب و بلا بى کس و یاور گشتى
چشم بگشا و ببین خلق جهان یاور تست
خواهر غمزده ات دیده سرت بر نى و گفت:
آن که باید به اسیرى برود خواهر تست
اى حسینى که به هر کوى عزاى تو به پاست
عاشقان را نظرى در دَم جانپرور تست
خواست " مهران " بزند بوسه سراپاى تو ر
دید هرجا اثر تیر ز پا تا سر تست
 
سروده احمد مهران

یا حسین شهید

زین وداع آتشین ، کز شهر قرآن می کنی
آستان وحی را ، بی تاب و حیران می کنی
ای که با جمعی پریشان ، از مدینه می روی
قلب زهرا را ، ز حال خود پریشان می کنی
 
تا ابد بنیاد غم ، از غصه ات ماند بپا
کاخ شادی را چرا با خاک یکسان می کنی ؟
ای که مصباح هدیت هستی و فلک نجات
از چه با این اشک ها ایجاد طوفاان می کنی ؟
 
با عزیزان می روی و ، زادگاه خویش ر
پیش چشم فاطمه ، خالی ز جانان می کنی
 
سینه بشکسته او ، رفت از یادش دگر
با دلی بشکسته هجران را چو عنوان می کنی
مصطفی را قصه پیراهنت مدهوش کرد
زینب از این پیرهن بردن ، پشایمان می کنی
ای ذبیح کربلا ، جانها فدای حج تو
ای که خود را در منای عشق ، قربان می کنی
 
در طوفات کعبه بر گرد تو می گردد حسین
کآمدی ، در بیت حق ، تجدید پایمان می کنی
 
اشک بیت الله می‌جوشد ، ز چشم زمزمش
از حرم ، ثارالها ، تا قصد هجران می کنی
کعبه بگرفته ست دامانت ، که برگرد ای حسین
این حرم را ، ز فراقت ، جسم بی جان می کنی
 
مروه گردد بی فروغ و ، بی صفا گردد صف
کربلا خوش باد ، کآنجا را گلستان می کنی
 
نهضت خونین تو ، سرمشق آزادی بود
بهترین تعلیم را ، از درس قرآن می کنی
جان فدای تربت تو ، ی طبیب جسم و جان
درد عالم را به درد خویش درمان می کنی
ابر رحمت می شود ، این چشمه اشکت حسان
ز آن ، تاریک قبرت ، نور باران می کنی
سروده ی حبیب چایچیان

یا ابا عبداله(ع)

دلخوشم من چون گدای این درم
هم گدای فاطمه هم حیدرم
سوی این در هست دائم دست من
نیست حاجت بر سرای دیگرم
آبرویم از در این خانه است
زین سبب از خلق عالم برترم
 
تا که آید نام زیبای حسین
اشک آید از دو چشمان ترم
روضه ‌هایش چون به گوشم می رسد
می زند بر سینه و دل آزرم
 
کاش می شد کربلا باشم شبی
تا به برگیرم مزار دلبرم
یاد دارم کودکی بودم ولی
شور عشقی بود دائم در سرم
 
تا که آیام محرم می رسید
می‌ نمودم رخت ماتم در برم
یاد دارم مانده در گوشم هنوز
گریه ‌های بی صدای مادرم
 
اینچنین می ‌گفت با صد شور و شین
من فدای کام عطشان حسین
سروده
حامد کاظمی

***
یا حسین مظلوم(ع)

شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبه جدش به اشکی شست دست
مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین
میبرد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین
پیش روراه دیار نیستی کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین
بسکه محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی ‌داند عروسی یا عزا دارد حسین
رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند
تا بجائی که کفن از بوریا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ورنه این بی ‌حرمتی ها کی روا دارد حسین
سروران ، ‌پروانگان شمع رخسارش ولی
چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین
سر به تاج زین نهاده راه ‌پیمای عراق
می ‌نمید خود که عهدی با خدا دارد حسین
او وفای عهد را با سر کند سودا ولی
خون به دل از کوفیان بی‌ وفا دارد حسین
دشمنانش بی‌ امان و دوستانش بی ‌وفا
با کدامین سر کند مشکل دو تا دارد حسین
سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت می ‌کند
عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
دشمنش هم آب می ‌بندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قومی بی ‌حیا دارد حسین
بعد ازینش صحنه ‌ها و پرده ‌ها اشکست و خون
دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین
ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ‌ئی
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین
شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم بلب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار
کاندرین گوشه عزایی بی ‌ریا دارد حسین

سروده ی استاد شهریار

 ***

یا حسین(ع)

هر جا که میروم ز غمت دیده پر نم است

هر ماه من ز داغ تو ماه محرم است

یک لحظه بی محبت تو کی کشم نفس

دنیای بی حسین، برایم جهنم است

عمری گریستم ،که موظف، به گریه ام

گر، نه فلک، به گریه شود، باز هم کم است

در مکتب تو، بحث سفید و سیاه نیست

نام تو افتخار خداوند عالم است

شرح غلام ترک تو ، متن کتابهاست

یک موی او به قیمت صد جام و صد جم است

مریم که در کتاب خدا ذکر نام اوست

یک زینب تو اسوه و استاد مریم است

انگشتری که هست در انگشت مصطفی

بی شبهه نام نامی تو نقش خاتم است

یک کشتی نجات به امت دهد نجات

فرمایش نبی است حدیث مسلّم است

نی هم، اعتراف نموده به آن حدیث

حکم تو یا حسین ز هر حکم محکم است

در یوم حشر عفو تو، عفو عمومی است

از یک کنار حکم نمایی که در هم است

گفتم به دل، که این همه دلواپسی چرا؟

عشق حسین، برای شفاعت  فراهم است

اوضاع روزگار اگر نامنظم است

ای ناظم الامور تو کارت منظم است

اشکی که در عزای تو جاری شود ز چشم

سوگند می خورم که ز مجرای زمزم است

یک یا حسین گفتن من رمز آبروست

نام حسین ترجمه اسم اعظم است

زخمی است زخم عشق که گویند بی دواست

اما نگاه مرحمت دوست مرهم است

خوش زاد ریزه خوار حسین باش و اهل بیت

تحت عنایت است گدایی که محرم است

سروده سید حسن خوشزاد